سفارش تبلیغ
صبا ویژن

با توجه به صحبتی که در خصوص موسیقی و نظرات امام سر کلاس دکتر دادگران شد قسمتی از نظرات امام در خصوص ممنوعیت پخش موسیقی در رسانه ملی رو خدمتتون عرض می کنم: 

 

امام خمینی در تاریخ 28/4/58 در دیدار مدیران و کارکنان صداو سیما می‌فرمایند  :

«امروز که مملکت دست خود شما و مقدراتش دست شماها هست، هر کس در هر محلی که هست باید یک سازندگی، یک تحول، ایجاد کند. تحول به این معنا که رادیو تلویزیون در زمان طاغوت کارهای طاغوتی می‏کرد. نصف کارش به این می‏گذشت که جوانهای ما را تضعیف کند به واسطه‌ی موسیقی. موسیقی تضعیف می‏کند روح انسان را. موسیقی اسباب این می‏شود که انسان از استقلال فکری می‏افتد. نصف کار رادیو تلویزیون قضیه‌ی موسیقی بود؛ یا نمایش دادن یک صحنه‏هایی که جوان‌های ما را به فساد می‏کشید…

آثار تخریبی موسیقی

اگر شما علاقه دارید به اسلام، علاقه دارید به کشور، علاقه دارید به ملت خودتان، این دستگاهی که دست شما هست ـ همه‌ی دستگاهها که نمی‏تواند همه دخالت بکنند ـ هر کسی آنجایی که دارد، این دستگاهی که دست شماهاست این دستگاه را اصلاحش کنید؛ یعنی غربی نباشید، غرب‏زده نباشید، که حتماً باید بین این خبر و این خبر، موسیقی باشد، این غرب‌زدگی است، یک طرح دیگری درست کنید، یک چیز دیگری. اخبار را زیادترش کنید، یک کارهایی بکنید که موسیقی را ترکش کنید. شما خیال نکنید که موسیقی یک چیزی است برای یک مملکت مترقی. موسیقی خراب می‏کند دِماغ بچه‏های ما را؛ مغز بچه‏های ما را فاسد می‏کند. دائماً تو گوش یک جوان موسیقی باشد، این دیگر به کار نمی‏رسد؛ این دیگر نمی‏تواند فکر جدی بکند. اینکه ما می‏گوییم که اینها را از بین ببرید و مکرر من گفته‏ام، شاید تا حالا ده مرتبه بیشتر من به آقای قطب‏زاده[2]گفته‏ام که آقا این را بردارید از آن، می‏گوید نمی‏شود. من نمی‏دانم این “نمی‏شود” یعنی چه؟ چرا نمی‏شود؟ شما به عرض من گوش بکنید. من عرض می‏کنم که اگر ما یک کاری که صلاح ملت‌مان است بکنیم، غربیها یا غرب‏زده‏ها بیایند به ما اشکال بکنند و بگویند که اینها کهنه‏پرستند، ما باید دست برداریم برویم سراغ آنها؟ یا نه، ما باید مصلحت خودمان را ملاحظه کنیم. ما باید ملاحظه کنیم به اینکه این دستگاهی که باید معلّم جمعیت باشد، باید مربی جمعیت باشد، باید سازنده باشد، انسان جوری بار بیاورد که در فکر مقدّرات خودشان نباشند، دنبال این باشند که بنشینند اینجا، و عرض بکنم که این مسائل را از سمع و بصر تحویل بگیرند، و باطنشان اصلاً بعد از چند روز خراب بشود، تهی بشود. اینجا باید مسائل آقا، مسائل تلویزیون و رادیو مسائل جدی باید باشد نه مسائل هزل![3]مسائل موسیقی، مسائل هزل است، نه مسائل جدی. شما باید مسائلتان مسائل جدی[باشد]. شما می‏خواهید یک مملکت درست بکنید. کسی که می‏خواهد مملکت درست کند، باید مسائلش جدی باشد، نه مسائل شوخی و هزل باشد. اگر ـ چنانچه ـ فیلم می‏گذارید، فیلم جدّی سازنده؛ نه یک فیلم خراب کن که جوانهای ما را به خرابی بکشد ـ مثل زمان سابق ـ و آنهایی که می‏خواستند اصلاً جوانهای ما را[منحرف سازند]. اگر ـ چنانچه ـ مقاله می‏گویید مقاله‏ای باشد که سازنده باشد. اگر ـ چنانچه ـ فرض کنید که یک چیزی باید باشد مارْش باشد، که ضایع نکند؛ تقویت بکند؛ نه موسیقی باشد که خراب می‏کند جوانهای ما را، خدا می‏داند که خراب می‏کند!»

ایشان همچنین دو روز بعد (30/4/58) در دیدار کارکنان رادیو دریا خاطرنشان می‌کنند:

«موسیقی، منشأ تخدیر افکار

و از جمله چیزهایی که باز مغزهای جوانها را مخدّر است و تخدیر می‏کند موسیقی است. موسیقی اسباب این می‏شود که مغز انسان وقتی چند وقت به موسیقی گوش کرد، تبدیل می‏شود به یک مغزی غیر آن [مغز] کسی که جدّی باشد. از جدّیت، انسان را بیرون می‏کند، و متوجه می‏کند به جهاتی دیگر. تمام این وسائلی که حالا این بعضیش بود، و الی ماشاءاللّه‏ وسائل درست کرده بودند، همه برای خاطر این بود که ملت را از مقدّرات خودش غافل کند، و متوجه به جهات دیگر بکند، منحرف کند او را از مسائل روز که مبادا مزاحمش بشود. این یک برنامه‌ی بسیار مفصّلی بوده است که طرح شده؛ نه این است که مِنْ باب اتفاق مثلاً این مسائل واقع شده. نخیر، این یک طرحهایی است که آنهایی که طرّاح هستند طرح کردند، که این جوانها را به تباهی بکشند.

…..

موسیقی از اموری است که البته هر کسی از موسیقی به حسب طبع خوشش می‏آید؛ لکن از اموری است که انسان را از جدّ بیرون می‏برد به یک مطلب هزل. دیگر این جوانی که عادت کرد که روزی چند ساعتش را با موسیقی سر و کار داشته باشد ـ که اینها شاید اکثر رادیوشان و تلویزیون‏شان از همین قسمها بود ـ یک جوانی که اکثر اوقاتش را صرف بکند در اینکه پای موسیقی بنشیند و اینها، این از مسائل زندگی و از مسائل جدّی بکلی غافل می‏شود، عادت می‏کند، مثل همان که به مواد مخدّره عادت می‏کند. کسانی که به مواد مخدره عادت می‏کنند، دیگر نمی‏توانند یک انسان جدّی باشند که بتوانند در مسائل سیاسی فکر بکنند. فکر انسان را موسیقی جوری می‏کند که دیگر نتواند در غیر همان محیط موسیقی و مربوط به شهوات و مربوط به موسیقی نتواند اصلاً فکر بکند. از این جهت اینکه پافشاری داشتند به اینکه رادیو آن طور باشد و تلویزیون آن طور باشد و مجلات آن طور باشند و روزنامه‏ها آن طور باشند و سینماها آن طور باشند؛ و همه روی هم رفته دست به دست هم بدهند و این ملت را سرگرم کنند به این امور، و همه‌ی مخازن ما را ببرند؛ که الآن که رفتند و گم شدند برای مملکت ما یک چیزِ سالم نمانده؛ هر جایش دست بگذارند ناسالم است.»

ایشان سه روز بعد یعنی 3/5/58 نیز در دیدار دانشجویان دانشگاه کاشان می‌فرمایند:

«یک وقتی بود که در تهران من گاهی از خیابان عبور می‏کردم، همین طور که آدم می‏رفت موسیقی بود. در تمام دکانها صدای موسیقی که پخش می‏شد، همین طور تا آخر موسیقی بود، این مغز را اینطور متزلزل می‏کردند. حواس را می‏بردند دنبال این مسائل، که مبادا راجع به آن مسائلی که مربوط است به زندگی‏شان، مربوط به مسائل انسانی‏شان هست، مربوط به استقلال مملکتشان است، مبادا متوجه به او بشوند، و همین طور هم هست. توفیق هم یافتند که اصلاً در طول این پنجاه و چند سال، الاّ کمی از اوقات، آن هم کمی از مردم، باقی توجه به این مسائل اصلاً نداشتند.»

بنیان‌گذار انقلاب اسلامی در دیدار 31/2/1359 با مدیر واحد اطلاعات صداوسیما نیز تأکید می‌کنند:

«یکی از مواردی و بنگاههایی که در این مطلب خیلی کوشش می‏کرد رادیو ـ تلویزیون بود، که اول از پخش کردن چیزهایی که مخدرات خودش بود، این موسیقیها همه مخدر هستند؛ یعنی جوانهای ما را، جوانی که عادت به موسیقی کرد دیگر نمی‏تواند کار انجام بدهد، دیگر نمی‏تواند قاطع باشد. رادیو ـ تلویزیون تقریباً اکثر اوقات جوانهای ما را به اینطور گوش کردن وامی‏داشت.»

 

 






تاریخ : سه شنبه 92/12/20 | 12:31 عصر | نویسنده : دیانی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.